ترجمه مقاله

قنزعة

لغت‌نامه دهخدا

قنزعة. [ ق ُ زُ ع َ ] (ع اِ) موی گرداگرد سر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). ج ، قنازع و قنزعات . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قنذعة شود. (از اقرب الموارد). رجوع به قنذعة شود. || توک موی که بر سر کودکان گذارند یا موهای بلند برآمده و دراز. || توک موی که زنان بر سر بقدر انار پیچیده دارند. ج ، قنازع . || پاره ای از زمین بی نبات . || باقیمانده ٔ پر. || بن دم . || پر گردن خروس . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سنگریزه که از گردکان بزرگ باشد. (منتهی الارب ). سنگریزه که از گردو بزرگ باشد. (اقرب الموارد). || بلاء. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (ص ) زن سخت کوتاه بالا. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله