ترجمه مقاله

قنع

لغت‌نامه دهخدا

قنع. [ ق ِ ] (ع اِ) جمع قِنعَه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || سلاح و ساز. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). ج ، اقناع . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و جمع الجمع آن قِنعان . (منتهی الارب ). || طبق از برگ خرما که در آن طعام نهند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و به این معنی بضم قاف نیز آمده . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || اصل و بن چیزی . (اقرب الموارد) (آنندراج ). || کرنای و بوق . (منتهی الارب ) (آنندراج ). و این مصحف قُبع وقُثُع نیست بلکه اینها سه کلمه اند. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله