قنیصلغتنامه دهخداقنیص . [ ق َ ] (ع ص ، اِ) شکاری . (منتهی الارب )(آنندراج ). شکارچی . (از اقرب الموارد). || شکار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). شکارشده . مصید. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مقنوص . (اقرب الموارد).