ترجمه مقاله

قهد

لغت‌نامه دهخدا

قهد. [ ق َ ] (ع ص ، اِ) صافی رنگ . || سپید مکدر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || نوعی از گوسفند خردگوش به سرخی مایل وسرخک که دهانش اندک مانا به دهان کلب باشد. (منتهی الارب ). نوعی میش که بر آن سرخی باشد دارای گوشهای زرد. صنف من الغنم احیمر و اُکیلف الوجه . و گویند گوسفند بی شاخ . (از اقرب الموارد). گوسفند که شاخ نباشد آنرا. (منتهی الارب ). ج ، قِهاد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || گوسفند سیاه ریزه . (منتهی الارب ). || گوزن بچه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || گاو کوتاه دم خردجسم لطیف . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بچه گاو. (اقرب الموارد). || نرگس ناشکفته . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، قهاد. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله