ترجمه مقاله

قهقری

لغت‌نامه دهخدا

قهقری . [ ق َ ق َ را ] (ع اِ) طعام بسیار بترتیب درآوندها نهاده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (اِمص ) نوعی از سپسایگی رفتن . (منتهی الارب ). نوعی از بعقب رفتن . و تثنیه ٔ آن قهقران است بحذف یاء. (اقرب الموارد): رجعت القهقری ؛ بازگشتم این نوع بازگشتنی . (منتهی الارب ) :
خدنگ خصم ز سهم تو قهقری بربست
چنانکه غنچه ٔ پیکان دمیدش از گل جان .

محمدامین وقاری (از آنندراج ).


ترجمه مقاله