ترجمه مقاله

قهقر

لغت‌نامه دهخدا

قهقر. [ ق َ ق َ ] (ع اِ) طعام بسیار بترتیب در آوندها نهاده . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به قهقری شود. || سنگ یا آنچه بدان چیزی را سایند. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قُهاقِر شود. || (ص ) زاغ سخت سیاه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله