ترجمه مقاله

قوابی

لغت‌نامه دهخدا

قوابی . [ ق ُ با ] (ع اِ) قوباء و آن ادرفن و نوعی از خشکریشه است که در پوست آدمی پدید آید. (ناظم الاطباء). و علی القوابی [ کافور ] بشحم البط... (مفردات قانون ابوعلی ؛ در کلمه ٔ کافور). || (ص ) زن سترده موی . (ناظم الاطباء). رجوع به قوباء شود.
ترجمه مقاله