ترجمه مقاله

قوانس

لغت‌نامه دهخدا

قوانس . [ ق َ ن ِ ] (ع اِ) ج ِ قَونَس . (ناظم الاطباء). رجوع به قونس شود. || اسم سنگدان است که برومی کیلان و به یونانی شعر سمعون نامند. (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به قوانص شود.
ترجمه مقاله