ترجمه مقاله

قوت داشتن

لغت‌نامه دهخدا

قوت داشتن . [ ق ُوْ وَ ت َ] (مص مرکب ) نیرومند بودن . طاقت داشتن :
ساعد دل چون نداشت قوت بازوی صبر
دست غمش درشکست پنجه ٔ نیروی من .

سعدی .


ترجمه مقاله