ترجمه مقاله

قوقیه

لغت‌نامه دهخدا

قوقیه . [قی ی َ / ی ِ ] (ص نسبی ، اِ) دینارهای مضروب قیصر روم بدان جهت که نامش (نام قیصر) قوق بوده . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دنانیر قوقیه از سکه های قیصر است بدان جهت که او را قوق مینامیدند. (از اقرب الموارد). و در حدیث عبدالرحمان بن ابی بکر آمده است :هنگامی که خواستند با یزید در ایام زندگانی معاویه بیعت کنند: جئتم بها هرقلیة و قوقیه ؛ یعنی بیعت با پسران ملوک سنت پادشاهان روم و عجم است . (النقود العربیه ص 124، 162). و از درهم ها که در آغاز انتشار اسلام رواج داشت قوقیه بود. مصحف فوقیه قیصر فوقایا (فوق ). (النقود ص 24). منسوب به امپراتور فوکاس امپراتور بیزانس (602 - 610 م .).
ترجمه مقاله