ترجمه مقاله

قویم

لغت‌نامه دهخدا

قویم . [ ق َ ] (ع ص ) نیکوقامت . خوش قد: رجل قویم . (اقرب الموارد) (آنندراج ). || راست و درست . (منتهی الارب ). معتدل . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله