ترجمه مقاله

قیض

لغت‌نامه دهخدا

قیض . [ ق َی ْ ی ِ] (ع اِ) سنگریزه که بدان گرد مغاکچه ٔ گردن ستور داغ کنند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). سنگریزه ای که بدان ستور را داغ کنند. (ناظم الاطباء). || (ص ) آنکه معارضه کند مر دیگری را به متاعی . (ناظم الاطباء). یکی از دو مقایض (خریدار یا فروشنده ). (از اقرب الموارد). رجوع به قَیِّضان شود.
ترجمه مقاله