ترجمه مقاله

لاحق

لغت‌نامه دهخدا

لاحق . [ ح ِ ] (اِخ ) ابن حمید مکنی به ابومجلز. تابعی است . سلیمان التیمی و عمران بن حدیر از او روایت کنند.
ترجمه مقاله