ترجمه مقاله

لاعیة

لغت‌نامه دهخدا

لاعیة. [ عی ی َ ] (ع اِ) ظمیاء. بُته ای است شیردار که در کوه روید و گلی زرد دارد و جوشانده ٔ برگ آن مسهل است و شیرآن مقیّی ٔ است و هم شکم براند. درختی است و منبت آن بر سفح جبال باشد برگش خوشبو بود و گبت انگبین از آن چَرَد و چون ببرند شیری بسیار از آن برآید. (مفاتیح ). گیاهی از یتوُعات . نوعی از درختان کوهی شیردار گلش زرد و هرگاه از شیر آن در حوض ماهی افتد بمیراند.و شرب برگ کوفته ٔ آن سخت مسهل و شیرش نیز مسهل قوی و نیز بلغم و صفرا را به قئی بیرون کند. (منتهی الارب ). ضریر انطاکی در تذکره آرد: یقرب نباتها من السقمونیا لکنه مرتفع مستدیر الورق و له زهر الی الصفرة یخلف بزرا کالخشخاش اذا قطع النبات خرج منه کاللبن الابیض یجنی فی الاسد و هو حار یابس فی الرابعة یسهل الماءالاصفر و الاخلاط المحترقة و یولد الاستسقاء و یقتل السمک و فیه سمیّة و ضرر للمعی و تصلحه الکثیراء و شربته ثلاثة قراریط. رجوع به لاغیثه و لاغینه و لاغیه شود.
ترجمه مقاله