ترجمه مقاله

لاغر

لغت‌نامه دهخدا

لاغر. [ غ َ ] (اِخ ) قاضی احمد از شعرای ایران است . از مردم سیستان و شغل قضای آنجا داشت و بسبب لاغری جسم این تخلص گرفت و به قاضی لاغر شهرت یافت . وی به سال 958 درگذشته است او از حاکم وقت مملکت برنجید و به قندهار گریخت و این قطعه از آنجا به وی فرستاد:
شهنشها ز کرم عذر بنده را بپذیر
ز صحبتت دو سه روزی اگر کناره کنم
ز باده منع تو نتوانم و نکویم نیست
که می خورند حریفان و من نظاره کنم .

(صبح گلشن ) (قاموس الاعلام ترکی ).


ترجمه مقاله