ترجمه مقاله

لبنان

لغت‌نامه دهخدا

لبنان . [ ل ُ ] (اِخ ) (غار...) صاحب حبیب السیر آرد: در روضة الاحباب مذکور است که در این سال (سال 19 هَ . ق .) فوجی از اهل هدایت در بلده ٔ رمله به غار لبنان درآمدند در آنجا تختی مذهب دیدند مردی مرده بر زبر آن خفته در یکجانب آن میت لوحی مجسم از طلا یافتند که سطری چند به لغت رومی بر آن نگاشته بودند مضمون سطور آنکه من سبا ولد نواسم که بشرف ملازمه ٔ عیص بن اسحاق النبی (ع ) مشرف گشتم و مدتی به دولت و اقبال گذرانیدم و در دار دنیا عجایب بلاانتها مشاهده کردم در چله ٔ تموز بکرات باریدن برف و تگرگ دیدم باید که اگر امثال این امور بنظر کسی درآید تعجب نکند و غریب تر از هر امری آنکه بنی آدم از مرگ بغایت غافل است و حال آنکه قبور آبا و اجداد و احباب و اولاد خود را می بیند و از اعظم وقایع آنکه حساب روز قیامت در پیش است نمی اندیشد بتحقیق میدانم من قومی را که با وجود اقرار به وحدانیت پروردگار مرا از این غار بیرون برند و این تخت را ملک خویش شمرند و چون این امور بظهور آید مزاج زمان از نهج اعتدال انحراف یابد و امانت در میان مردم نماند و عاقبت محمود صلحا و متقیان را باشد والسلام . (حبیب السیرج 1 ص 167). و این شرح البته مجعول و افسانه است .
ترجمه مقاله