لبن
لغتنامه دهخدا
لبن . [ ل َ ] (ع مص ) شیر خورانیدن . (منتهی الارب ). شیر دادن . (زوزنی ). || بر سینه زدن به عصا. (منتهی الارب ). با چوب یا به سنگ به زدن کسی را. (زوزنی ). به عصا یا به سنگ زدن . (تاج المصادر). || انداختن . (زوزنی ) (منتخب اللغات ).