ترجمه مقاله

لر

لغت‌نامه دهخدا

لر. [ ل ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان شاه آباد، واقع در چهارهزارگزی جنوب شاه آباد و دوهزارگزی برف آباد. دشت ، سردسیر، دارای 430 تن سکنه ، شیعه ، کردی و فارسی زبان . آب آن از رودخانه ٔ راوند. محصول آنجا غلات و چغندرقند و حبوبات و صیفی کاری و میوه جات . شغل اهالی زراعت و مختصر گله داری است و دبستانی دارد و از بدره میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
ترجمه مقاله