ترجمه مقاله

لس

لغت‌نامه دهخدا

لس . [ ل ُ ] (اِ) لت . لس خورده ، لت خورده ؟ : همچنانکه اهل دلی که او را گوهری باشد شخصی را بزند و سر و بینی و دهان بشکند همه گویند که این مظلوم است اما بتحقیق مظلوم آن زننده است .ظالم آن باشد که مصلحت نکند. آن لُس خورده و سرشکسته ظالم است و این زننده یقین مظلوم است . چون این صاحب گوهر است و مستهلک حق است کرده ٔ او کرده ٔ حق باشد، خدا را ظالم نگویند. (فیه مافیه ص 52) . و رجوع به کلمه ٔ لوس با شاهد از مناقب افلاکی شود (و محتمل است که لام کاف باشد مخفف کوس ).
ترجمه مقاله