ترجمه مقاله

لف ء

لغت‌نامه دهخدا

لف ء. [ ل َف ْءْ ] (ع مص ) لفاء. بازکردن پوست آن را و برهنه نمودن و بازگشادن . || بازکردن باد ابر را از هوا. || بازکردن گوشت از استخوان . (منتهی الارب ). گوشت از استخوان و پوست از چوب بازکردن . (تاج المصادر). || به عصا زدن . || زدن . || برگردانیدن و مایل کردن از رأی کسی را. || غیبت کردن . || دادن حق کسی را. || باقی ماندن . لَفِی َٔ؛ باقی ماند. (منتهی الارب ). لفی ٔ الشی ٔ و لفاً؛ بقی َ. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله