ترجمه مقاله

لف

لغت‌نامه دهخدا

لف . [ ل َف ف ] (ع اِ) نورد. طی : در لف چیزی ؛ در طی آن ، در نورد آن ، لای آن . در لف پاکت ؛ در جوف آن .
ترجمه مقاله