ترجمه مقاله

لف

لغت‌نامه دهخدا

لف . [ ل َف ف ] (ع مص ) درنوردیدن چیزی را و پیچیدن . خلاف نشر. (منتهی الارب ). مقابل نشر. لوله کردن . درپیچیدن . (تاج المصادر). || آمیختن دو لشکر به هم در جنگ . || بازداشتن کسی را از حق وی . || فراهم آوردن چیزی را. || اقسام طعام آمیخته خوردن یا زشت گردانیدن . || ضم کردن چیزی را به چیزی . || در هم پیچیده گردیدن شاخ درخت . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله