لقائی
لغتنامه دهخدا
لقائی . [ ل ِ ] (اِخ ) (ملا...) از محفوظه ٔ سمرقند است . طبع نازک دارد. این مطلع از اوست :
رخ نمودی و مرا بی سر و سامان کردی
آفرین بادعجب کار نمایان کردی .
رخ نمودی و مرا بی سر و سامان کردی
آفرین بادعجب کار نمایان کردی .
(مجالس النفائس ص 146).