لقائی
لغتنامه دهخدا
لقائی . [ ل ِ ](اِخ ) (ملا...) از خراسان است اما اکثر اوقات در ماوراءالنهر گذرانیده و همیشه در نظر سلاطین معزّز و مکرم بوده . در شعر و معما خوب است . این مطلع از اوست :
ز هر طرف کفنم (؟) زرد و زعفران کرده
بهار عمر من است این چنین خزان کرده .
ز هر طرف کفنم (؟) زرد و زعفران کرده
بهار عمر من است این چنین خزان کرده .
(مجالس النفائس ص 155).