ترجمه مقاله

لقاح

لغت‌نامه دهخدا

لقاح . [ ل ِ ] (ع اِ) آب ِ نر. || ناقه ٔ با شیر یا ناقه ٔ بچه آورده تا دو ماه یا سه ماه . (منتهی الارب ). شتر ماده ٔ شیردار. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ): لقاح الابل ؛ الحلابة. (تذکره ٔ ضریر انطاکی ).
ترجمه مقاله