ترجمه مقاله

لقاح

لغت‌نامه دهخدا

لقاح . [ ل ِ ] (ع مص )لقح . آبستن شدن شتر. (زوزنی ) (منتهی الارب ) (تاج المصادر) (ترجمان القرآن جرجانی ). القاح . || لقاح مریم ، ذکرانی در بیست وچهارم آذرماه جلالی و هشتم دسامبر فرانسوی . نفخة.
ترجمه مقاله