ترجمه مقاله

لقس

لغت‌نامه دهخدا

لقس . [ ل َ ] (ع مص ) عیب کردن کسی را. (منتهی الارب ) (تاج المصادر) (زوزنی ). || کشیدن دل به سوی چیزی و مایل شدن بدو. (منتهی الارب ). || شوریدن دل و تباه شدن . لقس . شوریده شدن منش . (تاج المصادر) (زوزنی ). || لقب نهادن . (تاج المصادر). لقب کردن . || افسوس داشتن . (زوزنی ).
ترجمه مقاله