ترجمه مقاله

لندیدن

لغت‌نامه دهخدا

لندیدن . [ ل ُ دی دَ ] (مص ) لندلند کردن . غر و غر کردن . غرغر کردن . لنده دادن . لنده زدن . نامفهوم کلماتی حاکی از ناخشنودی گفتن . ژکیدن . دندیدن . غرولند کردن . غرولند زدن . خودبه خود سخن گفتن از روی قهر و غضب و غصه . (برهان ).
ترجمه مقاله