ترجمه مقاله

لنگ انداختن

لغت‌نامه دهخدا

لنگ انداختن . [ ل ُ اَ ت َ ] (مص مرکب ) عملی که مرشد در گود زورخانه کند جدا کردن دو کشتی گیر را ازیکدیگر و این کلمه از گود زورخانه باب و متداول شده است ، و آن چنان است که مرشد از جایگاه خویش لنگی گرد کند و بر سر دو کشتی گیر که گرم کشش و کوشش اند اندازد جدا کردن آن دو را به خوشی . || توسعاً به آشتی خواندن دو خصم . میانجی شدن . واسطه ٔ ترک خصومت گردیدن . میانجی آشتی شدن . || در اصطلاح امروز، سپر انداختن . اظهار انقیاد کردن . تسلیم شدن .
ترجمه مقاله