ترجمه مقاله

لوریان

لغت‌نامه دهخدا

لوریان . (اِخ ) ج ِ لوری . قومی صحرانشین که اکثر ایشان راهزن باشند و بازیگری به کوچه ها و سرائیدن نیز پیشه دارند وبه مهره های بلور نیز بازی کنند و بلور لوریان کنایه از پیاله ٔ بلور است . (غیاث ) (آنندراج ) :
این زند بر چنگهای سغدیان پالیزبان
وآن زند بر نایهای لوریان آزادوار.

منوچهری .


کف در آن ساغر معلق زن چو طفل غازیان
کز بلور لوریانش طوق و چنبر ساختند.

خاقانی .


رجوع به لوری و لولی شود.
ترجمه مقاله