ترجمه مقاله

لوله کردن

لغت‌نامه دهخدا

لوله کردن . [ لول َ / ل ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) درنوشتن . پیچیدن . نوردیدن . درنوردیدن . طی ّ. درپیچیدن ، چنانکه کاغذ را. لف ّ. مقابل باز کردن و گستردن ،چون طوماری کردن . || حب ّ کردن : عبکة؛ پِسْت لوله کرده . حبکة؛ پِسْت لوله کرده . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله