لول زدنلغتنامه دهخدالول زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) لولیدن . لول خوردن . جنبیدن در جای خویش ، چنانکه کرمهای خرد دراز سرخ در خشکی یا در آب . تَمَلمُل .