ترجمه مقاله

لژ

لغت‌نامه دهخدا

لژ. [ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) کلبه ٔ کوچک . کلبه ٔ هیزم شکنان مقیم جنگل . آلونک . خانه ٔ کوچک صحرائی . || در اصطلاح جایی خاص باشد در تماشاخانه ها که در آن نشسته بازی تماشاگران (کذا) را معاینه کنند. (آنندراج از مسافرت نامه ٔ شاه ایران ).
- لژ سینما یا تآتر ؛ جایگاههای خاص مجزّی از یکدیگر برای تماشاگران دارای یک یا چند صندلی .
|| در فراماسونری هر شعبه بنام لژ خوانده شود و در کشورهای بزرگ که شماره ٔ اعضا بسیار است بیش از یک لژ وجود دارد.
ترجمه مقاله