ترجمه مقاله

لکلکانه

لغت‌نامه دهخدا

لکلکانه . [ ل ُ ل ُ ن َ / ن ِ ] (اِ) برسری . زاید. پرداختی پس از پرداختی گزاف . اخذی دیگر پس از اخذی نامشروع . زیانی بر سر زیانی . خرجی زاید پس از خرجهای غیرضروری دیگری . مالی قلیل به ستم گرفته پس از مالی کثیر به ستم گرفته . زیانی خرد پس از زیانی بزرگ . مطالبت مالی دیگر پس از اخذ مالی به ستم . کمی پس از بسیاری که به ستم گرفته اند. رنجی کم که به دنبال رنجی بسیار دهند: اینهم لکلکانه اش بود یا است ؛ یعنی اصل مالی که پرداخته شد بر غیرحق بود، حالا این زیادتی که بر آن گرفته میشود دیگر ناحق تر است .
ترجمه مقاله