ترجمه مقاله

لک و لک

لغت‌نامه دهخدا

لک و لک . [ ل ِک ْ ک ُ ل ِ ] (اِ صوت ) حکایت آواز و صوت کفش آنکه آهسته و پیوسته رود.
- لک و لک افتادن ؛ به این در و آن در یا لک و لک راه افتادن . یا لک ولک توی عالم و دنیا راه افتادن . بی سبب و غرض و فایدتی با دست تهی روی به قصدی آوردن : لک و لک راه افتاده ای که چه ؟
ترجمه مقاله