لگام ریز
لغتنامه دهخدا
لگام ریز. [ ل ُ / ل ِ ] (نف مرکب ، ق مرکب ) جلوریز که کنایه از شتاب کردن و به سرعت تمام رفتن باشد. (برهان ). کنایه از شتاب رفتن سواران باشد. (انجمن آرا) : مبارزان نوش جان لگام ریز بر مسلمانان تاختند جنگ درپیوست ، حربی عظیم میان ایشان شد. (ترجمه ٔ تاریخ فتوح البلدان اعثم کوفی ص 101).
میریخت از لجام براقش چوبرق نور
زینسان لگام ریز شه آمد به شهر در.
و رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 110 شود.
میریخت از لجام براقش چوبرق نور
زینسان لگام ریز شه آمد به شهر در.
امیرخسرو (از آنندراج ).
و رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 110 شود.