ترجمه مقاله

لیموئی

لغت‌نامه دهخدا

لیموئی . (ص نسبی ) منسوب به لیمو. || به رنگ پوست لیمو. زردی روشن . رنگ زرد چون رنگ لیموئی و حسن لیموئی که اهل هند آن را چنیک برن گویند. ملا مفید بلخی راست :
چهره ام دور از بهار خطش
شد خزان همچو رنگ لیموئی .

(آنندراج ).


قاری این والای لیموئی به غایت روبرست (؟)
من ندانم از چه شد اینگونه نارنجی مزاج .

نظام قاری (دیوان البسه ص 54).


|| گرد و خرد. به حجم و شکل لیمو: پستانی لیموئی . پستانهای لیموئی . || لیموفروش .
ترجمه مقاله