ترجمه مقاله

لین

لغت‌نامه دهخدا

لین . [ ل َی ْ ی ِ ] (ع ص ) نرم . لَین . ج ، لینون ، اَلیناء. (منتهی الارب ). سهل . لینة. لدن . قُلا. مقابل خشن ، چنانکه لدن مقابل صلب است . و رجوع به صلب شود.
- قول ٌ لین ؛ گفتاری نرم .
- لین الجانب ؛ سست کمان .
- لین العریکة ؛ نرم خوی . لدن الخلیقة.
- هین لین ؛ نرم و سست و فروهشته . (منتهی الارب ).
|| روان . || مقابل قوی (در موسیقی ) .
ترجمه مقاله