ترجمه مقاله

ماجد

لغت‌نامه دهخدا

ماجد. [ ج ِ ] (ع ص ) بزرگوار وگرامی و بسیارمجد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). بزرگوار. ج ، ماجدون . (مهذب الاسماء). || بخشنده . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).کریم . معطاء. ج ، امجاد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || نیکوخوی و جوانمرد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). نیکوخلق گشاده روی . (از اقرب الموارد). سَمِح . (اقرب الموارد) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || شی ٔ ماجد؛ ای کثیر. (از اقرب الموارد). || پاک نژاد. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله