ترجمه مقاله

مارخور

لغت‌نامه دهخدا

مارخور. [ خوَرْ / خُرْ ] (نف مرکب ) خورنده ٔ مار.مارخوار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
بود همچون گوشتی کزوی گرفتی مور خورد
گشت از این سان چون کلان شد مار خور لکلک بچه .

سوزنی .


رجوع به مارخوار(معنی اول ) شود. || (اِ مرکب ) نوعی اُیَّل (گاو کوهی ). نوعی از آهو. حیوانی شبیه به آهو. نوعی از اوعال (جمع وعل بزکوهی ). (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماده ٔ قبل ذیل معنی دوم شود.
ترجمه مقاله