ترجمه مقاله

ماردین

لغت‌نامه دهخدا

ماردین . [ رِ ] (اِخ ) یاقوت در وصف آن نویسد: قلعه ٔ مشهوری است بر قله ٔ کوه جزیره مشرف بردنیسر و دارا و نصیبین و پیش آن ربض بزرگی است که در آن بازارها و مدرسه ها و کاروانسرهاست و خانه هایش مانند پلکانهاست که هر خانه مشرف بر خانه ٔ زیرین است .(از معجم البلدان ). نام شهری است میان سنجار و بغداد و قلعه ٔ آن شهباد نام دارد و جامه های مرغز ماردینی منسوب بدین شهر است . (از سفرنامه ٔ ابن بطوطه ). این شهر از شهرهای کردستان و در دامنه ٔ جنوبی قراجه داغ واقع است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
نه ز هند و نه ز روم و نه ز چین
نه زشام و نه عراق و ماردین .

مولوی .


و رجوع به حبیب السیرچ خیام ج 2 صص 491 - 550 شود.
ترجمه مقاله