ترجمه مقاله

مارسار

لغت‌نامه دهخدا

مارسار. (اِخ ) مارفش . مارسا. از نامهای ده آک است که او را عربان ضحاک خوانند. (فرهنگ جهانگیری ). لقب ضحاک است . (آنندراج ) (انجمن آرا).ضحاک ماران را گویند. (برهان ). مارفش . لقب ضحاک . (فرهنگ رشیدی ). ضحاک ظالم . (ناظم الاطباء) :
که گاو سار فریدون به مارسار چه کرد
به تازیانه همی کرد شاه در هیجا.

سوزنی .


چو گاو سار فریدون بدید کز سر او
بخاک شد سر ده آک مارسار نهان .

سوزنی (از فرهنگ جهانگیری ).


و رجوع به مارسا و مارفش شود.
ترجمه مقاله