مار نه سر
لغتنامه دهخدا
مار نه سر. [ رِ ن ُه ْ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از نه فلک است . (برهان ). کنایه از فلک به لحاظ آنکه مجموع فلک نه طبق است . (غیاث ) (آنندراج ). یعنی فلک . (فرهنگ رشیدی ) :
برو ترک این دار ششدر بگوی
بیا دست از این مار نه سر بشوی .
برو ترک این دار ششدر بگوی
بیا دست از این مار نه سر بشوی .
خواجو.