ترجمه مقاله

مازل

لغت‌نامه دهخدا

مازل . [ زِ / زُ ] (اِخ ) نام کوهی است در هندوستان . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 333) (ازبرهان ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) :
تاقله ٔ مازل نشود ساحت کشمیر
تا ساحت کشمر شنود قله مازل .
رافعی (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 333).
آن خداوندی که حکمش گر به مازل برنهی
پهلوی اویک بدیگر برنشیند مازماز.

منوچهری .


آن کرکی با کرکی گوید سخن ترکی
طوطی سخن هندی گوید به که مازل .

منوچهری .


ترجمه مقاله