ترجمه مقاله

ماشلا

لغت‌نامه دهخدا

ماشلا. [ ش َ ] (اِخ ) نام زنی بود که بر بالین عذرا آمد پنداشت مرده است . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 19) :
زنی مر تن شاه را بد بلا
زن بدکنش نام او ماشلا.

عنصری (لغت فرس ایضاً).


ترجمه مقاله