ترجمه مقاله

ماقوت

لغت‌نامه دهخدا

ماقوت . (اِ) نام نوعی از حلوا باشد و آن را ماقوتی هم میگویند. (برهان ) (آنندراج ). ماقوتی . نوعی از حلوا. (ناظم الاطباء). نوعی از حلوا که آنرا با نشاسته و شکر تهیه کنند. ماقوتی . (فرهنگ فارسی معین ) :
باز صابونی و مشکوفی و سنبوسه ٔ نغز
حلقه چی باشد و ماقوت پر از مشک تتار.

بسحاق اطعمه .


مکمل چو پوشید رخت نبرد
زماقوت سرخ و زلیبی زرد.

بسحاق اطعمه (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).


ترجمه مقاله