مامکی
لغتنامه دهخدا
مامکی . [ م َ ] (حامص ) مامک بودن . حالت و چگونگی مامک . مادر بودن . مادرک بودن :
چون کودکان ز دایه و مامک ز بخت خویش
دیدی نشان دایگی و مهر مامکی .
و رجوع به مامک شود.
چون کودکان ز دایه و مامک ز بخت خویش
دیدی نشان دایگی و مهر مامکی .
سوزنی (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
و رجوع به مامک شود.