ماهیات
لغتنامه دهخدا
ماهیات . [ هی یا ] (ع اِ) ج ِ ماهیت . (اقرب الموارد) :
مجوی از وحدت محضش برون از ذات او چیزی
که او عام است و ماهیات خاص اندر همه اشیا.
زانکه ماهیات و سر سر آن
پیش چشم کاملان باشد عیان .
و رجوع به ماهیت شود.
- ماهیات جعلیه ؛ (اصطلاح فقهی ) اموری است که مجعول شارع است مانند نماز و روزه و عقود دیگر. (فرهنگ علوم تألیف سید جعفر سجادی ).
مجوی از وحدت محضش برون از ذات او چیزی
که او عام است و ماهیات خاص اندر همه اشیا.
ناصرخسرو.
زانکه ماهیات و سر سر آن
پیش چشم کاملان باشد عیان .
مولوی (مثنوی چ خاور ص 195).
و رجوع به ماهیت شود.
- ماهیات جعلیه ؛ (اصطلاح فقهی ) اموری است که مجعول شارع است مانند نماز و روزه و عقود دیگر. (فرهنگ علوم تألیف سید جعفر سجادی ).