ترجمه مقاله

مأدوم

لغت‌نامه دهخدا

مأدوم . [ م َءْ ] (ع ص ، اِ) نان آمیخته به نان خورش و از لفظ مأدوم در قول «اطعمتک مأدومی » عذر مراد است به طریق مجاز یعنی آوردم پیش تو عذر خود را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ادیم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله