ترجمه مقاله

مأد

لغت‌نامه دهخدا

مأد. [ م َءْدْ ] (ع مص ) گوالیدن و جنبیدن نبات و ناویدن و سیراب شدن و روان گردیدن در آن . (از منتهی الارب )(آنندراج ) (از اقرب الموارد). || ناویدن شاخ نازک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (ص ) نرم و نازک از هر چیزی . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || گیاه نرم و نازک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). غصن مأد؛ شاخه ٔ نرم و نازک . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || زهاب گرد آمده پیش از آنکه روان گردد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زهاب که در زمین نمودار شود پیش از آنکه روان گردد (و این کلمه شامی است ). (از اقرب الموارد). || رجل مأد؛ مرد نازپرورده . مأدة، مؤنث آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله